وبلاگ شخصی پروین پناهی

ساخت وبلاگ
گم شده بودم  و پشت تمام تلفن های دنیا تنها یک صدا بود  من بودم و تنهایی  من بودم و آشپزخانه ای که سر می رفت  الو.... مادر....  گم شده ات را در هیچ کجای جهان نگرد  من پشت هیچ صدایی نیستم  و گذاشته ام باد، موهایم را با خودش ببرد و دلم...  _که هیچ گاه در من نبوده است را _  به دریا زده ام!    پروین پناهی    وبلاگ شخصی پروین پناهی...ادامه مطلب
ما را در سایت وبلاگ شخصی پروین پناهی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cparvinpanahi4 بازدید : 225 تاريخ : يکشنبه 7 آذر 1395 ساعت: 11:13

 برای نه به خشونت علیه زنان !     سپیده جواب نمی دهد ! سایه خوابش نمی برد.از صدای قژوقژ تختش معلوم بود که دارد توی تختش وول می­خورد.سپیده تند وتند ظرفهای کثیف تلنبار شده را فرو می­کرد توی آب و کف سینک ظرف­شویی.رنگ­اش پریده بود. بشقاب دور طلایی را که آب می­کشید، دست­هایش می­لرزید .بهرام چیزی نمی­گفت اما تا بنا گوش سرخ شده بود و رگ­های گردن­اش از کنار شقیقه­ها بیرون زده بودند .نشسته بود پشت مبل راحتی و پرتقالی را توی دستش می­چرخاند .انگار که توی دلش با خود حرف زده باشد ، تاب نیاورد و یک­باره داد زد که : « توی کثافت لال بودی ! نه ؟ یک کلام نگفتی ما هم آدمیم ؟» سپیده از داخل آشپزخانه سر خم کرد به سمت سالن و گفت : « زوره مگه ؟ سند خونه ی خودشون بوده ، اصلا دوست داشتند ، دادن به اونا » بهرام چاقوی دسته مشکی آشپزخانه را از این دست به آن دست کرد و با اضطراب پرتقال را پوست گرفت و پره هایش را از هم باز کرد.سپیده خم شد و این بار قابلمه های چرب وچیلی را از زمین برداشت. موهایش ریخت روی صورت. با دست های کفی­اش موها را کنار زد .صدای سایه از لای در آمد که گفت : « اِ... مامان موهات کفی شد !» سپی وبلاگ شخصی پروین پناهی...ادامه مطلب
ما را در سایت وبلاگ شخصی پروین پناهی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cparvinpanahi4 بازدید : 180 تاريخ : يکشنبه 7 آذر 1395 ساعت: 11:13

     پدرم گفت: 'برای کار چه تصمیمی داری؟ من که تا حالا ندیدم تو یک بارم یک نگاهی به کتاب درسی هات انداخته باشی.'گفتم: 'بعضی از کتابا خیلی خسته کننده ن.''خسته کننده ن؟ پس نمیخوای ادامه تحصیل بدی؟ چی کار از دستت برمی آد؟ اصلن به چه دردی میخوری؟ من برای بزرگ شدنت، تغذیه ت، لباسات چندهزار دلار خرج کردم! فکر کن همین جا بذارمت توی این خیابون و برم. چی کار میکنی؟'گفتم : 'پروانه جمع میکنم.'آینده- چ بوکفسکی- ترجمه م میرزاخانیاز همشهری داستان مهرماه ۹۲ وبلاگ شخصی پروین پناهی...ادامه مطلب
ما را در سایت وبلاگ شخصی پروین پناهی دنبال می کنید

برچسب : خستگی,خستگیا سیاوش,خستگی مزمن,خستگی چشم,خستگیات چند گل من,خستگیا,خستگی روحی,خستگی ها قمیشی,خستگی بعد از انزال,خستگی مفرط, نویسنده : cparvinpanahi4 بازدید : 152 تاريخ : سه شنبه 27 مهر 1395 ساعت: 14:38

  یکی بود ، یکی نبود .غیرازخدای مهربان هیچ کس نبود .آن دورها، پشت کوههای نقره ای روسیه دخترکی پیدا شد . برف همه جا را یکدست سفید کرده بود .آن روز پرنده ها توی هوا یخ می زدند و روی زمین می افتادند. دخترک تنها بود وسرما مژه هایش را به هم چسبانده بود..دخترک در آن سرما دلش یک قلب تپنده می خواست و یک آغوش گرم . چشم هایش را بست واز صمیم قلب آرزو کرد . گرگ خاکستری بو کشید و نزدیکش شد . نزدیک و نزدیک تر . دخترک دستان کوچکش را باز کرد و گرگ را به آغوش کشید . چه کسی باور می کرد اما گرگ دخترک را نخورد ! فکر کردید خدا پشت کوههای نقره ای روسیه نمی رود ؟         از مجموعه ی داستان وبلاگ شخصی پروین پناهی...ادامه مطلب
ما را در سایت وبلاگ شخصی پروین پناهی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cparvinpanahi4 بازدید : 157 تاريخ : سه شنبه 27 مهر 1395 ساعت: 14:37

زنان بسیاری دیده ام در آشپزخانه گریه می کردند  مادرم! مرده های بسیاری دیده ام برای خود کفن می بافتند خواهرم! در این میان من کودکی گرسنه بوده ام که خودش را می خوردو دخترم که به طرز عجیبی شبیهمن بود از پستانم شیر می نوشیددهان مادرم مثل لب های ماهی بود گاهی باز می شدند و بیشتر بسته!مادرم ماهی بی صدا بود! که می خواست دخترانش مثل خودش باشند. مادران بسیاری دیده ام که در خلوت آشپزخانهبه وقت شستن ظرف ها به دختران خود می گویند : آدم است دیگر...خو می کند به تنهایی!    پروین پناهی - دی 1394 وبلاگ شخصی پروین پناهی...ادامه مطلب
ما را در سایت وبلاگ شخصی پروین پناهی دنبال می کنید

برچسب : شعری برای مادر,شعری برای مادر از دنیا رفته,شعری برای مادر از دست رفته,شعری برای مادر و پدر,شعر برای مادر فوت شده,شعر برای ماه محرم,شعر برای ماه رمضان,شعر برای مادر بزرگ,شعر برای مادر و پدر,شعر برای مادر سنگ قبر, نویسنده : cparvinpanahi4 بازدید : 164 تاريخ : سه شنبه 27 مهر 1395 ساعت: 14:37

کتاب من در انتشارات روشنگران و مطالعات زنان 

ناشران عمومی 

سالن 2

راهروی 2

غرفه 50

 

 

وبلاگ شخصی پروین پناهی...
ما را در سایت وبلاگ شخصی پروین پناهی دنبال می کنید

برچسب : نمایشگاه کتاب,نمایشگاه کتاب 95,نمایشگاه کتاب فرانکفورت,نمایشگاه کتاب تبریز,نمایشگاه کتاب اصفهان,نمایشگاه کتاب تهران 95,نمایشگاه کتاب استانی,نمایشگاه کتاب بهمن,نمایشگاه کتاب فرانکفورت 2016,نمایشگاه کتاب تبریز 95, نویسنده : cparvinpanahi4 بازدید : 170 تاريخ : سه شنبه 27 مهر 1395 ساعت: 14:37

 

می دانید بعضی چیزها در ظاهر چیز خاصی نیست اما در یک موقعیت خاص می تواند معجزه گر باشد 

مثل یک گلدان که مدت هاست رهایش کردی اما یکباره میبینی جوانه زده است، مثل یک لیوان آب که وقت عطش به دستت می آید، مثل یک عکس قدیمی که سر و کله اش از لای یک کتاب پیدا می شود، مثل یک لبخند ساده رو به کسی که مدت هاست نخندیده

 

و تو آن لبخندی که وقت عطش دستم دادند. 

 

 

پروین پناهی، مهر 95

وبلاگ شخصی پروین پناهی...
ما را در سایت وبلاگ شخصی پروین پناهی دنبال می کنید

برچسب : داستانک,داستان کوتاه,داستانک های زیبا,داستانک های جالب,داستانک خارجی,داستانک های آموزنده,داستانک عاشقانه,داستانک طنز,داستانک زیبا,داستانک جالب, نویسنده : cparvinpanahi4 بازدید : 149 تاريخ : سه شنبه 27 مهر 1395 ساعت: 14:36